*** براي راهيابي به مطلب ابتدا گريزي به مبحث زرتشت  مي زنيم و سپس به اصل مي پردازيم .

اين كه زرتشت  حقيقتا در چه تاريخي وجود داشت يك معما باقي خواهد ماند با اينكه تاريخ هاي گوناگوني در اين باره ذكر شده اما اغلب حقيقي به نظر نميرسد . زرتشت به راستي كه بود؟ نظرات در اين مورد بسيار مختلف است اينكه يك معلم بزرگ بود يا يك پيامبر يا يك انسان وارسته يا حتي يك كشيش ! …  با اين تفاصيل آن چيزي كه مهم است اين ميباشد كه در طول تاريخ  نظرات وي هنوز باقي مانده است و از آن با احترام ياد ميشود .آن چه اغلب محققان بر آن باور دارند اين است كه وي به يك منبع متصل بوده است و يك شخص عادي نميتوانسته چنين ذهن فرازماني داشته باشد.

 

وي گفتار فلسفي بسيار دارد و شعر نيز ميگفته است با اين حال آن چه  در متون برجسته در تعريف از او نوشته اند اثر يا به  دستور خود وي نبوده است . در اوستا از زرتشت به عنوان يك شخصيت در گفتگو با اهورا مزدا استفاده ميشود و …  بهر صورت آن چه محرز است  تا 9 قرن بعد از حمله اعراب ، هنوز هم زندگي او را معجزه ميناميده اند.

براي يونانيان باستان بر اساس متون نوشته شده ، زرتشت ، چنان نمادي از از اسرار آميز ترين انسان ها بود كه وي را بزرگترين جادوگر تا به آن دوره  ميناميدند تنها وقتي در قرن 18 اوستا به غرب آورده شد دوباره معروفيت يافت  اين بار نه بعنوان ساحري اسرار آميز،  بلكه انساني توحيدي و با فلسفه هاي اخلاقي والاي انساني …  فلاسفه اي مانند كانت و ديدرو او را يك نمونه انساني به عنوان مدلي براي بهترين انسان ها ذكر كرده اند و ولتر نيز نمايشنا مه اي نوشت به نام * زرتشت* و همين طور رامئو آهنگ ساز فرانسوي يك اپرا به اين نام نوشت و …

( گفته مي شود وقتي او بدنيا آمد بجاي گريستن ، خنديد! و بعد اين خنده و لبخند معصومانه و زيباي او همه را به وحشت انداخت به گونه اي كه قصد فنا كردنش را كردند و …درباره زندگي او قطعا بسياري اطلاعات تام دارند ونيز در اين تحقيق به حقيقت آيين وي كاري نداريم . از اين رو به مباحث ديگر در اين زمينه كه طبق پژو هش هاي محققان ديگر انجام پذيرفته مي پردازيم.)

برگرديم سر اصل مطلب يعني نماد فروهر Faravahar **


 

چهره نماد فروهر كه نماد زرتشتيان ناميده ميشود، شبیه چهره انسان و در نتیجه ، نشان دهنده  ارتباط خود با بشر است.

 

* دو بال گشاده  با  سه پر اصلی،‌ در سه اشكوب (طبقه) فراگيري :

  • پندار نيك = هومت
  • گفتار نيك = هوخت
  • كردار نيك = هورشت

 

را ياد آوري مي كند و نشان وارستگی مشيا ( انسان)  از گرايش های ناهنجار است، تا به ياری آن، نيروی پرواز مينوي گرفته و به درجه ی رسايی و والا و سرانجام به‌ اهورامزدا برسد.
*  دامن يا دم  فروهر رو به پايين در سه اشكوب (طبقه ) نشان :

بد انديشی   =  دُژمت

بد گفتاری  =  دُژوخت

بد كرداری =  دُژورشت

 

است و ياد آوری می كند كه هر كسی بايد با زير پا گذاشتن  انديشه، گفتار و كردار ناپاك ( كينه، رشك، آز و بدی  ) را از خود دور سازد.

 

*     دو رشته آویخته: این دو رشته نماینده

سپنتا مینو  =  خوی خوبی

اَنگره مینو  = خوی بدی

 

است که همیشه ممکن است در اندیشه هرفرد ظاهر شوند.
این شکل در برخی اساطیر به شاهین یا علامت سلطنت تعبیر شده و در برخی جاها به سمبل فر ایزدی( فر هوور)  یعنی نیرویی که سبب برتری و حمایت از شهریار میشود) و به همین سبب در بالای سر شاهان هخامنشی دیده میشود).

 

* راهها به سمت صورت هدایت شده و دومی در پشت قرار گرفته است. این نیز نشان می دهد که ما باید به سمت خوب ادامه راه دهيم دور از بد شويم .
*  دایره در وسط تنه فروهر،‌  نشان می دهد که روح ما جاویدان است ،  نه آغاز دارد  و نه پایان.
*  یک دست از يك سمت به بالا ، که نشان می دهد كه  باید پيشروي كرد و ادامه داد . راست بودن دست نشان راستی است. افراشته به بالا بودن دست نشان ستايش به درگاه اهورامزدای يکتا همزمان با پيشرفت است.
*  از سوی دیگر دارای یک حلقه در دست  به عنوان رعايت  حلقه ای از اصول  ، به نمایندگی از وفاداری و صداقت است که اساس فلسفه زرتشت است. چپ بودن دست نشان شيفته بودن دل و جان به اهورامزدا است، چون دست چپ به دل نزديكتر است.

 

فروهر در باور سنتي زرتشتيان ، وجود انسان از چهار گوهر تشكيل شده است كه بهم پيوسته اند و از تاثير آنها بر يكديگر ، پويندگي و بالندگي از هر فرد سرچشمه ميگيرد. اين چهار جز عبارتند از ” تن و جان ” كه مربوط به جهان مادي اند و ” روان و فروهر ” كه مربوط به بعد مينويي سرشت آدمي هستند.

در اوستا از پنج نیروی باطنی بدین ترتیب سخن رفته‌است:

  1. اهو  ( جان )
  2. دئنا  ( وجدان )
  3. بئوذ ( قوهٔ ادراکه )
  4. اورون ( روان)
  5. فروشی ( فروهر )

نماد فروهر ميگويد:

رو ح انسان قبل از تولد تا به حال وجود داشته و تا وجودش و پس از مرگ نيز ادامه خواهد داشت تا آن قدر رشد كند تا به اتحادي معنوي به خدا برسد كه در اوستا به آن گفته ميشود:

  • Frasho – kereti*

تاریخچه Faravahar( فروهر)


 

در كتيبه هاي به جا مانده از مردم آنوناکی از سیاره نیبیرو، كه گفته ميشود به وجود آورنده تمدن سومریان بوده اند و  به دلیل تغییرات آب و هوایی و خشک شدن هوا در ۳۶۰۰ پیش از میلاد مجبور به ترک زمین شدند  نمادي مانند فر وهر ديده ميشود .

بجز اين سابقه طراحی نماد*  فروهر*  در الگويي از يك پرنده  با بال هاي گسترده در مصر باستان شناخته شده و   آغاز می شود.  در مصر باستان ،ااين  الگو،  پرنده تلطیف شده اي  است که به عنوان تصویر عقاب با  بال هاي گسترده شناخته شده است و وي‍ژگي آن نيز اينست كه ، یک پرنده در حال  پرواز نشان داده شده است با بالها و دم آن ، و در حاليكه پاها را  باز کرده اند.


تصویر عقاب با بال گسترده آن  در ایین و تشریفات نشانهای خانوادگی با  ویژگی خاص طرح شده بوده اند و چنين طرحي بار ها در طول تاريخ  در فرهنگ ها  استفاده  شده است  ،همين طور كه اكنون نيز در حال استفاده است  از جمله در آمریکا ، که به صورت  بال گسترده در   مهر و موم و  از ویژگی های دولت ایالات متحده استفاده مي شود.
با گسترش كشفيات باستان شناسي در مصر در گنجینه اوه  )آنخ آمون ) ankh – amoun است که بدن پرنده با سر انسان برجسته ، اين  نقش دوباره ظاهر ميشود.كه تا حدي نزديك به فر وهر در زرتشت است .  طراحی های مصری که از ویژگی های آفتاب دیسک با بال است و  این  آفتاب دیسک نشان دهنده Horus ، شاهین مي باشد..
اما دیسک بالدار از همان ابتدا تقريبا  نمادی از سلطنت الهی (  یا به نفع الهی براي  شاه) بوده است يا به اين عنوان هم استفاده شده است.

در سوریه نيز ، آن ، در مهر و مومي از تمدن میتانی (c.1450 – 1360 قبل از میلاد نشان داده شده است.


اما اين نقش ، باشكل انساني  و بدون شکل انساني هم ديده  می شود.

 


بدون شکل انسان ، آن را نمادی از) Shamash شمش )خداي آفتاب ميدانسته اند و  با چهره انسانی ، آن را نمادی از خدای ملت آشورميدانند كه  در بسياري از مهرو موم هاي حجاري شده ديده ميشود. اين نقش راه خود را در ميانه ی هزاره ی دوم به سمت آشور باز نمود.در آنجا خصوصيت هنری ويژه ای يافت. براي مثال نمونه هايي بر ويرانه هاي * توکولتیــنینورتا * (۸۸۴ـ۸۹۰پ م) * آشور نصير پال۲*  *۸۵۹ـ۸۸۳پ م  * و * شلمانصر ۳ ( shalmaneser 3) ظهور کرده اند.  چهره شاهانه  حجاري شده درون آن هم به نظر ميرسد با تكامل هنر،  طراحي بهتري شده اند و گويي بعد از آن براي بسياري از دول و تمدن ها بصورت ماندني به تصويب رسيد.

 

در ايران هم  در برش هاي  سنگ مقبره پادشاهان هخامنشی كه  در بيستون ایران حک شده، ديده ميشود

… آنچه عجيب بنظر ميرسد اينست كه هر كنده كاري با كنده كاري ديگر متفاوت است ! با اين حال  در یکی از آن ها ،نقش  بسیار بسیار شبیه به نسخه آشوری ( با بال مربع) است.

از  آن جايي كه آن چه در  تخت جمشید حجاری شده(مرکز سلسله هخامنشی )، که  جايگاه كمال  فروهر است پس دقيق تر،  مفصل و ریزتر پرداخته شده   است و به  کمال آن نزديك تر ميباشد اين را هم بگوييم كه بنظر ميرسد  اين نقش براي هخامنشيان بيش از يك فرم كه به صورت يك نماد باشد در پرسپوليس قرار داده شده است!

پژوهشگران بر اين نظر مشكوكند  كه آيا اين شكل انساني خداست براي زرتشتيان؟يا همان اهورا مزدا؟

آيا چنين است ؟

پاسخ زرتشتيان اين است كه  در آيين زرتشتي اهورا مزدا انقدر متعاليست كه با هيچ شكلي قابل تصوير كشيدن نيست پس اين نميتواند درست باشد و درست نيست .

 

با اين حال  ميتوان آن را به شكوه ايرانيان در زمان زرتشت نسبت داد كه با افتخار بر همه جا با عدل حكمراني مي شده است.

* مطلب جالب  ديگر اين كه  پس از هخامنشیان ، تصویر Faravahar ناپدید شده است از هنر عظيم پارسی!

هیچ مدرکی هم  برای آن كه بگوييم  به عنوان الگوي خدا بعد از… در هنر باقی مانده از دوره اشکانی ، وحتي بعد  آن وجود ندارد!

تنها در هنر از دوره ساسانیان با بازنگري به گذشتگان  حدود 250-650 میلادی  هنر ساسانی *کند اکو از  برخی از ویژگی های منحصر به فرد فروهر حفاظت و استفاده شد آن هم به عنوان نمادهای اصلی سلطنت ساسانی و حفاظت الهی آن هلال ماه در یک دایره بود ، با روبان جریان از دو طرف حلقه ….

 

بااين تفاصيل چرا از همان ابتدا اين همه تفاوت ميان اين  نقوش هست؟به طور واضح تر،  نماد زرتشت، با نقشي كه كنار قبرداريوش و بعضي نقوش در مكان هاي ديگرديده ميشود  ، تفاوت هاي عجيبي دارد ! شايد اين نقش مفهوم ديگري دارد؟

 

بعضي از محققان از جمله ، اميد معين با تحقيقاتش عنوان كرده اند  كه  اين نماد در خيلي جاها   با نظر زرتشتيان همخواني ندارد.براي مثال  وي چنين ميگويد:

 

 

سه ردیف پر در بالها!!
طبق گفته ی
زرتشتیان سه ردیف پر در هر بال فروهر اشاره به سه شعار زرتشتیان دارد: پندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک
اما در کنار قبر داریوش بالهای نقش فروهر از
چهار قسمت تشکیل شده و در تصویری که پس از آن می آید، سه ردیف است

با توجه به تصویر فوق ما چه مفهومی را برای ردبف چهارم بالها می توانیم اضافه کنیم؟


 

 

دم یا دامن!!
بنا به گفته ی زرتشتیان، در قسمت
دامن یا دم فروهر، سه ردیف پر مشاهده می شود که نشانه ی پندار بد و گفتار بد و کردار بد است که باید زیر پا گذارده شوند.
اما در شكل زير كه از
نمای کتیبه بیستون گرفته شده تنها دو ردیف می بینیم که با تعریف امروزی این نگاره مغایرت دارد.


 

 

پیرمرد!!
پیرمرد
در تصاویر فوق که هر دو متعلق به زمان داریوش است نزد زرتشتیان اینطور تعریف می شود: “چهره ی پیرمرد سالخورده اشاره به شخص نیکوکار و یکتاپرستی دارد که رفتار و ظاهر مرتب و پسندیده اش سر مشق و الگوی دیگر مردمان است. حلقه دایره ای که در دست پیرمرد قرار دارد، نشانه پیمان با پرودگار و همبستگی ها است.”
در تصویر اول که از نقش رستم گرفته شده پیرمرد با لباس
و کلاه پارسی است. همین تصویر نیز در تخت جمشید با همین شمایل وجود دارد لیکن با سه ردیف بال. اما در بیستون پیرمرد نیکو کار نماد زرتشتیان لباس و کلاه اشوری و بین النهرینی بر تن دارد!! از شمایل چهره این اثر کاملا واضح است که او ماهییتی غیر پارسی دارد.
ممکن است
بگویید احتمالا حجاری که این نقش را می تراشیده فردی بین النهرینی بوده که در حکومت داریوش خدمت می کرده و با فرهنگ ایرانی اشنا نبوده اما آیا این حجار بین النهرینی مجاز بوده که در کتیبه طویل و عریض داریوش پرچم دولت اشور!  را بر روی کلاه پیرمرد سالخورده که نماد فروهر هم نیز می باشد، حجاری کند؟


 

اما اين دايره چيست؟

 

این دایره هیچ سابقه ای در هیچیک از نمادهای موسوم به فروهر در ایران ندارد جز بیستون و در عوض در چندین لوح بابلی میتوان آن را مشاهده کرد و تقریبا در تمام حجاریهای آشوری بشکل مچ بند به فراوانی استفاده شده.

حجاري ها ي تنديس با نقش دستبند و سطل را كه بخاطر داريد؟ نقش دستبند ها همان هست كه در سمت راست با فلش قرمز نشان داده و در تصوير چپ همان است با اندكي تغيير كه در لوح سومريان و كتاب معروف  سيچين ديده ايم.


تصویر
دیگری که بر ابهام این نماد می افزاید این است که نقش دیگری از نماد فروهر در موزه لوور وجود دارد. در این نقش نه تنها از حلقه دایره در دست پیرمرد که نشان پیمان با پرودگارست اثری نیست ؛ بلکه چهره همین پیرمرد سالخورده و نیکو کار نیز وجود ندارد.


 

 

با این وجود آیا می توان ادعا کرد این نقش نشان دین زرتشت است؟ چرا ساسانیان که یک حکومت دینی بر پایه زرتشت است، هیچ وابستگی به مفهوم فروهر نداشتند؟


 

اين نظر وي واقعا قابل تعمق است و حقيقتي در آن نهفته است. اما چيزي كه به زعم من ( نويسنده و مترجم متون  اين تحقيق) ايشان بدان اشاره نكرده است چيزي است كه شبيه پا در اين نقوش ميبينيم! كه گاهي مانند پاي حيوانات(سم)در نقوش زرتشتي  ! گاهي مانند پاي پرندگان به صورت سه شاخه ! گاهي به مانند گوي حلزوني شكلي مدوربه بيرون  ميباشد در صورتيكه اگر حالت جمع شدن براي چنگال پرنده اي باشد بايد به داخل باشد نه به سمت خارج !

ديگر اينكه گاهي كوتاه كوتاه نمايش داده شده و گاهي بلند و آماده براي فرود!

اما اگر اين موجود نشان يك نوع پرنده است چرا در حال بال زدن و با بالهاي مواج نقش بندي نشده است!!!و هميشه بالها بصورت باز هستند!

هيچ كس نميداند براستي فروهر چيست اما تاريخ نشان داده است كه چه قبل و چه كنون اين بعنوان نماد نعمت و فضل  الهي است . شايد گاهي  نشان دهنده شخصي است كه از آسمان آمده تا چيزي را رسميت ببخشد  .

 

و نيزعنايت بفرماييد به يك مطلب ديگر كه در بالا عنوان شد ( تكامل روح در حلقه وسط نقش ) يعني  هنگامی که زندگی انسان بر روی زمین به پایان رسیده ،روح انسان هاي خوب به زمين برميگردد كه اين ميتواند همان  الهام بخش برای باور یهودی و مسیحی در “فرشته نگهبان” باشد (انجیل متی)

 

در اين جا ميتوان به مطلبي اشاره كرد و آن اين كه، به  طور شگرفي در بيشتر اديان و…حتي ما  ايرانيان براي احترام به ارواح پاك انسان هاي خوب،  آخرين روز هاي سال را ( درست قبل از سال نو فارسي كه ماه مارس آنان ميشود)  براي احترام و تجليل از روح رفتگان  اختصاص داده مي شود كه گفته ميشود ارواح به زمين ميايند و …

.
افسانه هاو روایات اقوام  مصري نيز از اين نقش به عنوان فره وشي يعني ، ارواح مردگان كه می تواند مقبره خود را ترک پرواز كرده   در سرزمین ها  زندگی کنند ، استنباط ميكنند و اين فره وشي را لطف خدا ميدانند كه پس از مرگ باز هم وجود دارند تا به كمال برسند .

نكته اسرار آميزي كه با توجه به نكات مبهم در اين نقاشي و تشابه آن در همه اقوام و… وجود دارد يك ايده باطني است كه از اين طرح به عنوان يك وسيله هواپيما مانند بعنوان فرود روح انسان دوباره و پس از مرگ براي سير تكامل(با آن حلقه)  با بالهايش به صورت هاي گوناگون و بصورت نمادين چون مرد و پرنده و حيوان (در حالت تناسخ  يا روح در زمين) … وجود دارد كه افكار عرفاي بسياري را بخود مشغول كرده ..

براستي نماد فروهرچيست؟ نماد زرتشت يااثبات  بازگشت روح پس از مرگ به زمين ، سفينه اي از نيبيرو يا نماينده اي بال دار براي رسميت بخشيدن به موضوعي مهم بعنوان نمايند ه اي ازآسمان؟چرا با اينكه اينگونه بر فراز آثار تاريخي ما مي درخشد چون يك سر و راز مدفون شده در قلوب، نسل به نسل به ما نرسيده و از درك حقيقت وجود آن عاجزيم!؟

وقت آن است پس از هزار سال  گمنامی ، فروهر كه به رايگان از دیوارهای تخت جمشید در پرواز است و همچنان بر تارك آثار باستاني سرزمين  ايران ميدرخشد به زودي  با توجهات  مختلف  علاقمندان با كشف حقيقت ، معنای جهانی خود راكه  لبريز از نور ، عقل ، عدالت ، و فضل خدا می تواند باشد با الهام بخشيدن به جهانيان به ظهور برساند .

پيوست:

* جزیره مصنوعی نور که با طرح فروهر قرار است در اطراف شهر سیراف ( نزديك بوشهر) ساخته شود با كمك معماران بسياري در حال انجام است.    

** بسياري بر اين عقيده اند كه اين كلمه فروهر نيست و فرهوور درست است . از آن جايي كه استفاده از كلمه فروهر بيشتر باب بوده است از اين كلمه در اين تحقيق استفاده شده است.  فَروهَر یا صورت اوستائی آن فَروَشی یا در پارسی باستان فَرورتی و در پهلوی فَروَهر و در پارسی فروهر یکی از نیروهای باطنی است که به عقیدهٔ مزدیستان پیش از پدید آمدن موجودات، وجود داشته و پس از مرگ و نابودی آنها، به عالم بالا رفته و پایدار می‌ماند. به دين زرتشت *مزدیسنا* ميگويند .

 

*** برپايي ” عيد اموات ” (فرهور) يکي از مهمترين جشنهاي شب عيد نوروز باستان است، که در برخي از مناطق کشور در ايام نوروز برپا مي شود که در اين عيد که پيش از آغاز تحويل سال نو برگزار مي شود، مردم با سبزه و گل و شيريني به زيارت اهل قبور مي روند.
در جشن فرهور ايرانيان بر اين باور بودند که در پنج روز پاياني سال اموات و درگذشتگان شان از آسمان به روي زمين مي آيند، به همين جهت اقدام به خانه تکاني مي کردند        

****‌ چنبره ی (حلقه ی) در دست چپ فروهر: نشان پيمان سپند (مقدس) مشيا با اهورامزدا در پيوستن به اشويی است. اين نماد امروزه بگونه ی انگشتر پيوند (حلقه ی ازدواج) در همه ی جهان بكار گرفته می شود. زن و شوهر نيز با دادن انگشتر پيوند در دست چپ، پيمانی سپند را با يكديگر می بندند كه هميشه به يكديگر زنهار دار (وفادار) باشند     

***** در آيين زرتشت، بهشت برين يا دوزخ سوزان نويد داده نشده است !! دوزخ و بهشت در همين جهان است و هرچه بكنيم به خودمان برمی گردد.     

****** در آيين زرتشت ،  اهريمن (شيطان) هستی جداگانه ای نيست كه همواره در کمین باشد كه انسان را  گول بزند و او را از راه راست كژ كند! بلكه اين نيروی اهريمنی، در درون او جای دارد و اين اوست كه با پشت سر گذاشتن اين نيرو وتكامل ، توانا خواهد شد كه به اهورامزدا نزديك شود. اين انسان است كه هر لغزشی را گردن كسی می اندازد،كه  شيطانش مي نامند ، سستی او در برابر دشواری ها و سختی ها است. .     

*******  اين حلقه مدور در اين نگاره ها هم ديده ميشود و نيز شبيه اين دو دستبند طلا در موزه لوور است.

با تشكراز شما براي عنايت به اين مطلب و پوزش به جهت نواقص ازديد پر ارج شما  ، منتظر نظرات صميمانه دوستان هستم. تقديم به همگي دوستان آشنا در  http://shin.loxblog.com 

هر گونه بهره برداری از این مطلب با ذکر منبع با آدرس http://shin.loxblog.com آزاد میباشد.

پ . ن : با تشكر فراوان از ليلياناي عزيز براي ترجمه و گردآوري اين تحقيق و ارسال آن.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: 22 / 8 / 1389برچسب:,
ارسال توسط امین